مهم نیست که از چه طبقهای از زندگی هستید، به چه صنعتی و حرفهای علاقه دارید یا چقدر تجربه کسب کردهاید، همه ما اهمیت مهارتهای تفکر انتقادی را از نزدیک دریافتهایم. بسیاری از رهبران کسب و کار به سادگی در مورد مسائل مبرم استدلال نمیکنند و برای ارزیابی یک موضوع ازهمه طرف وقت میگذارند.
مدیران اغلب به دنبال نتیجه گیری فارغ از شواهد آن عمل هستند. درحقیقت، فقدان چنین مهارتهایی میتواند باعث ایجاد یا شکست شغلی یک فرد شود، زیرا عواقب ناتوانی فرد در پردازش و تجزیه و تحلیل مؤثر اطلاعات میتواند بسیار زیاد باشد.
تفکر انتقادی عمل تجزیه و تحلیل واقعیتها برای درک کامل یک مشکل یا موضوع است. فرآیند تفکر انتقادی معمولاً شامل مراحلی مانند جمع آوری اطلاعات و دادهها، پرسیدن سؤالات متفکرانه و تجزیهوتحلیل راه حلهای ممکن است. به عنوان مثال، اگر در منابع انسانی کار میکنید و نیاز به حل تعارض بین دو کارمند دارید، از تفکر انتقادی برای درک ماهیت تعارض و اقداماتی که باید برای حل این وضعیت انجام دهید استفاده خواهید کرد.
خبر خوب این است که تفکر انتقادی یک مهارت آموختنی است. تفکرانتقادی مهارتی است که به شما این امکان را میدهد تا در حد توان خود تصمیمات منطقی و آگاهانه بگیرید.
تمرکز بر موارد زیر میتواند شما را در مسیر تبدیل شدن به یک متفکر انتقادی استثنایی قرار دهد:
۱. یک مشکل را شناسایی کنید.
۲. در مورد اینکه چرا مشکل وجود دارد و چگونه میتوان آن را حل کرد، استنباط ایجاد کنید.
۳. اطلاعات یا دادههای مرتبط با موضوع را از طریق تحقیق جمع آوری کنید.
۴. داده ها و یافته ها را سازماندهی و مرتب کنید.
۵. راه حلها را توسعه دهید و اجرا کنید.
۶. تجزیه و تحلیل کنید که کدام راه حل کارمیکند یا کار نمیکند.
۷. راهحلهایی برای بهبود شناسایی کنید.
تفکرانتقادی به معنای جمع آوری اطلاعات نیست. فردی که حافظه خوبی دارد و حقایق زیادی را میداند، لزوماً در تفکرانتقادی خوب نیست. یک متفکر انتقادی میتواند از آنچه میداند، پیامدهایی را استنباط کند و میداند چگونه از اطلاعات برای حل مشکلات استفاده کند و به دنبال منابع اطلاعاتی مناسب برای اطلاع خود باشد.
تفکر انتقادی را می توان به ۸ دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
انعکاس، تحلیل و بررسی، کسب اطلاعات، خلاقیت، ساختاربندی استدلال ها، تصمیم گیری، تعهد و مناظره.