پیچیدگیها و ناپایداریها همیشه بخشی از زندگی بوده و هرچه زمان پیش میرود گویی این درهمتنیدگی و عدمقطعیت بیشتر هم میشود. اما برای حرکت به سمت اهداف چارهای جز تطابق با ناپایداریها و آمادگی برای مقابله با خطرات و تهدیدات وجود ندارد. سازمانها هم جوامعی هستند در اشل کوچکتر که با بازارهای مالی سروکار دارند و تغییرات ناگهانی و و تهدیدات مختص به خود را دارند، به همین دلیل هرگز نمیتوان بدون هیچ برنامه مدونی با این تغییرات و خطرات روبهرو شد، چراکه نتیجه آن چیزی جز خسارات جبرانناپذیر نخواهد بود. در اینجاست که بحث ضرورت «مدیریت ریسک» در سازمانها به میان میآید. هر سازمانی فارغ از ابعاد و گستردگی، باید مدیریت ریسک را جزو برنامههای خود قرار دهد تا توان محافظت از خود در برابر خطرات احتمالی را بهدست آورد.
هدف از مدیریت ریسک چیست؟
دنیای پرفراز و نشیب تجارت خطرات زیادی را سر راه کسبوکار قرار میدهد و این بین سازمان و شرکتی میتواند موفق عمل کند که بتواند به درک درستی از تهدیدها و ریسکهای مالی، ایمنی و اعتباری برسد. زمانیکه صحبت از مدیریت ریسک میشود مقصود آن است که یک کسبوکار بتواند در مواجهه با خطرات، تا جای ممکن جلوی ضرر و زیانهای مالی، آسیب به کارکنان یا ضربه به نام و شهرت خود را بگیرد و همچنان به فعالیت خود ادامه دهد.
در تدوین برنامه مدیریت ریسک هر سازمان باید بهصورت اختصاصی عمل کند، یعنی با ارزیابی وضعیت خود، تمام خطرات مربوطه را شناسایی و اقداماتی را برای تعدیل اثر آنها پیشبینی کند. با چنین رویکردی احتمال اشتباه کاهش پیدا خواهد کرد و چنانچه اتفاقی رخ دهد یا مشکلی بر شرکت تحمیل شود، آسیبها به حداقل خواهد رسید.
با این تفاسیر در یک تعریف کوتاه و ساده میتوان چنین گفت که مدیریت ریسک سیستمی از افراد، فرایندها و فناوری است برای ارزیابی، شناسایی و برنامهریزی با هدف حذف یا کاهش تأثیرات تهدیدها و آسیبهای بالقوه.
انواع ریسکهای کسب و کار
- در سازمانهای مالی مدیریت ریسک از مهمترین اقدامات است مثل بانکها، بیمهها و شرکتهای سرمایهگذاری که با ریسکهای اعتباری، بازار، عملیاتی و نقدینگی سروکار دارند. مدیریت ریسک در این زمینه به جلوگیری از بحرانها و ضرر و زیانهای مالی میانجامد.
- در صنایع مراقبتهای بهداشتی مدیریت ریسک در راستای اطمینان از ایمنی بیماران و کیفیت مراقبتها صورت میگیرد. در این صنایع برای مدیریت ریسک به مواردی همچون خطرات مربوط به خطاهای پزشکی، نقض حریم خصوصی بیمار و انطباق با مقررات توجه میشود تا از مسئولیتهای قانونی کاسته و بر کیفیت مراقبت و بهبود بیماران افزوده شود.
- در مدیریت پروژه ریسکهای بالقوه به میزان چشمگیری بر نتیجه اثرگذار است و به همین نبود مدیریت ریسک میتواند فاجعه بیافریند. مدیران پروژه ملزم هستند مدیریت ریسک را جدی بگیرند تا بتوانند خطرات بالقوه پروژه را شناسایی کنند و از تأخیرها و هزینههای اضافی جلوگیری کنند.
- در زمینه فناوری اطلاعات با توجه به اهمیت سیستمهای دیجیتال و تهدیدات سایبری، مدیریت ریسک بسیار ضروریست. عدم وجود مدیریت ریسک قوی برای محافظت از اطلاعات و دیگر موارد وابسته به این زمینه میتواند ضربهای سنگین به سازمانها از نظر مالی و شهرت بزند.
- مدیریت زنجیره تأمین نیاز به مدیریت ریسک قدرتمند و همهجانبهای دارد. از آنجایی که اختلال در تدارکات، مشکل تأمینکنندگان و دیگر خطرات اینچنینی کسبوکار را از پای درمیآورد، راهبردهای مدیریت ریسک در این زمینه نقشی حیاتی ایفا میکند و با ایجاد برنامههای ثانویه و اضطراری و در نظر داشتن منابع جایگزین میتواند حیات کسبوکار را تضمین کند.
فرایند مدیریت ریسک
در برنامهریزی مدیریت ریسک چند مرحله اساسی وجود دارد که باید به ترتیب صورت گیرد تا بتوان از داراییهای سازمان که شامل نیروهای انسانی و اموال میشود محافظت کرد. این مراحل به این ترتیب هستند:
۱.شناسایی ریسک: شامل آگاهی از تمام خطرات بالقوهای برای یک کسبوکار میشود. در این مرحله تلاش بر آن است که لیستی از خطرات احتمالی پیش روی سازمان یا شرکت تهیه و ثبت شود. این ریسکها را میتوان نسبت به درجه اهمیت آنها اولویتبرندی کرد تا در روند برنامهریزی در جایگاه درستی قرار بگیرند. چراکه ریسکهای اصلی باید در هدایت عملکرد بلندمدت لحاظ شود یا از برخی خطرات کماهمیت گذر کرد.
۲.ارزیابی و تجزیه و تحلیل ریسکها: در مرحله دوم باید احتمال وقوع خطرات بررسی شود و اینکه چه میزان خسارت وارد خواهند آورد. از این طریق میتوان به ارتباط بین ریسک و عوامل مختلف درگیر در سازمان پی برد.
۳.کنترل و مدیریت ریسک: در این بخش میتوان برنامهها و اقداماتی را برای کاهش یا حذف اثرات ریسک پیشبینی کرد که توسط متخصصین هر حوزه انجام میشود.
۴.بررسی و نظارت بر ریسک: پس از شناسایی خطرات و پیشبینی اقدامات، لازم است که خطرات احتمالی و فرایند مدیریت ریسک مدام ردیابی شود تا از اثرگذاری آن در مقاطع مختلف اطمینان حاصل شود. در این مرحله همه کارکنان از وظایف خود در چارچوب مدیریت ریسک آگاه شدهاند و مسئولیتهای هر بخش در قبال مدیریت ریسک مشخص است.
راهبردهای سازمان در مدیریت ریسک
چند استراتژی شناختهشده و متداول در مدیریت ریسک مورد استفاده قرار میگیرد. معمولاً اولین استراتژی اجتناب از ریسک است و پس از آن از دیگر استراتژیها استفاده میشود:
اجتناب از ریسک: در این استراتژی تلاش بر آن است که از هر فعالیتی که امکان دارد بر کسبوکار اثر منفی داشته باشد اجتناب شود. مثل عدم سرمایهگذاری یا برخی فعالیتهای مخاطرهآمیز برای جلوگیری از ضرر و زیان.
کاهش ریسک: در شرایطی که نمیتوان زیان را بهصورت کامل حذف کرد تلاش میشود ضرر به حداقل برسد. در واقع ریسک پذیرفته میشود اما سازمان تلاش میکند تا برنامهها و روشهایی را برای کاهش تأثیر آن اجرا کند. بهصورت کلی هدف این استراتژی بر چگونگی کاهش و مهار ضرر است.
اشتراک ریسک: با اشتراکگذاری ریسک بین کل گروه، افراد یا بخشهایی که میتوانند در رفع مشکل نقشی داشته باشند وارد میدان میشود تا ریسک را کنترل یا از مشکل پشتیبانی کنند.
انتقال ریسک: گاهی ریسک و خطرات به طرف دیگری منتقل میشود تا خسارات و زیانها پوشش داده شود، این شخص ثالث میتواند بیمه باشد که ریسک مالی مرتبط با یک خطر را بر عهده میگیرد.
پذیرش ریسک: در برخی شرایط تصمیم سازمان بر این است که تمام ریسکهای مرتبط با یک موقعیت را بپذیرد، چراکه ارزش انرژی و هزینهای که در صورت بروز، صرف جلوگیری از وقوع یا کاهش اثرات آن میشود ندارد.
از چه طریق میتوان مدیریت ریسک را انجام داد؟
در حال حاضر برای مدیریت ریسک ابزارها و راهکارهای متفاوتی در دسترس است که در اینجا به پنج مورد اصلی اشاره شده:
- ماتریس SWOT که با شناسایی نقاط قوت، فرصتها، نقاط ضعف و تهدیدها به هر بخش برای شناسایی ریسکها کمک میکند.
- تحلیل علت ریشهای که بهعنوان روشی برای شناسایی منبع اصلی ریسک یا مشکل و ارائه راهحل برای آن شناخته میشود.
- ثبت ریسک برای اطلاع کامل از ریسکهای بالقوه که ممکن است به روند یا هدف پروژه یا شرکت آسیب بزند.
- ماتریس احتمال و تأثیر برای اولویتبندی ریسکها که طبق آن ریسکها و میزان اثرگذاری هر کدام شناسایی میشود و جلوی صرف زمان و هزینه برای ریسکهای کوچک را میگیرد.
- طوفان فکری که امکان شناسایی ریسکها و ارزیابی راهکارها بهواسطه استفاده از بینشهای متفاوت را فراهم میکند.
هرچند آینده را نمیتوان پیشبینی کرد اما با ارزیابی شرایط کسبوکار و مطالعه دقیق بازار میتوان احتمالات را در نظر گرفت و با برنامهای فکرشده به سمت اهداف حرکت کرد. بنابراین مدیریت ریسک در تجارت نهتنها یک ضرورت، بلکه فرصتی هوشمندانه برای توسعه و ترقی است. با برنامهریزی درست برای مدیریت ریسک است که میتوان زوایای مختلف ناشناختهها را کشف کرد از آن سکویی برای پرتاب ساخت. ضمن اینکه همین مسأله میتواند تبدیل به عاملی تعیینکننده در تمایز میان سازمانهای موفق و ناکام شود و آیندهای امنتر را رقم بزند.
https://safetyculture.com/topics/risk-management/
https://online.hbs.edu/blog/post/risk-management
https://www.imd.org/blog/management/risk-management/