اصطلاح هویت سازمانی ترکیبی از تصویر یک سازمان نسبت به خود و تأثیرات خارجی آن است.
هویت سازمانی، استراتژی حاکم بر شرکت و همچنین یک مفهوم ارتباطی است و تصویری است که یک سازمان نسبت به خود دارد. هویت سازمانی شامل تمام اقدامات استراتژیک است که به ایجاد این تصویر کمک میکند.
نقش هویت سازمانی در مدیریت سازمان
هویت سازمانی نیازمند برنامهریزی است و به زمان و منابع مالی نیاز داد. این هویت باید بیانگر تصویر شخصی سازمان باشد که از طریق رهنمودها و ارزشهایی که در همه زمینههای کسب و کار وجود دارد، منتقل میشود.
ساختارهای سازمانی پیچیدهتر و گستردهتر، باید تجزیه و تحلیل و سازماندهی بهتری انجام دهند تا بتوانند از داخل و خارج تصویری ثابت از سازمان خود ایجاد کنند.
راهنمای هویت سازمان برای سازمانهای بزرگ میتواند چند صد صفحه باشد.
این هویت بیشتر به عنوان یک ساختار مفهومی در نظر گرفته میشود. مولفههایی که این هویت را ایجاد میکنند با توجه به ارزشهای درونی و عوامل بیرونی سازمان تعیین میشوند.
شرکتها تلاش میکنند تا تصویری یکنواخت و شفاف از خود و نام تجاری خود، چه در خارج از سازمان و چه در ساختارهای سازمانی ارائه دهند. زیرا وقتی کارمندان و پیمانکاران فرعی این تصویر را میبینند و از ارزشها و اهداف آگاه میشوند، کار برای آنها در سازمان راحت میگردد.
همچنین یک تصویر ثابت از سازمان، وفاداری نیروی کار را تقویت میکند و کارمندان میتوانند نقش خود را در یک ساختار کاملاً تشخیص دهند. هنگامی که کارمندان احساس ارزشمند بودن داشته باشند و روابط درون شرکت را درک کنند، تمایل دارند که همکاری بهتری با سایر بخشها داشته و عملکرد کلی بهبود یافتهای داشته باشند.
در خارج از سازمان، هویت سازمان تعیین میکند که کمپینهای بازاریابی چه جهتی را طی کنند و همچنین اهداف باید چگونه باشد و تحقیقات بازار چگونه انجام شود. تصویر یک شرکت در اقداماتی که برای ارائه به مشتریان و مردم انجام می شود بسیار تاثیرگذار است. از طرف دیگر، اقدامات ضد و نقیض و بدون فکر میتوانند هویت سازمانی را به صورت ناقص منتقل کنند.
البته، هویت سازمان قابل تغییر است. شرایط خارجی مانند تغییرات اجتماعی و عوامل داخلی، مانند تحولات محصول یا تغییر ساختار میتواند منجر به بازنگری در جنبههای هویت سازمانی شود.
طرف دیگر هویت سازمانی، تصویر سازمان است. تصویر سازمان به برداشت بیرونی از سازمان اشاره دارد، که هم تحت تأثیر هویت سازمانی است و هم روی ان اثرگزار است. اگر شرکت هویت قوی داشته باشد، از رقابت جدا میشود و تصویر خاص و اعتبار خود را در حوزه عمومی تثبیت میکند. این هویت باید به مرور زمان در همه جنبههای شرکت قابل مشاهده باشد.
تصویر سازمانی، برخلاف هویت سازمان، فقط تصویر خارجی یک سازمان است. عوامل خارجی مانند پوشش رسانهای، نظرات مشتری یا شایعات نقش اصلی در پیشرفت آن دارند. استراتژیهای هویت سازمانی، با هدف ایجاد تأثیر مثبت بر تصویر سازمان برنامهریزی میشوند، زیرا تصویر سازمان میتواند موفقیت کل سازمان را تعیین کند.
جنبههای مهم هویت سازمانی
طراحی سازمانی: انتخاب لوگو، رنگ، صدای سازمان و.. در این جنبه قرار میگیرد.
رفتار سازمان: نحوه برخورد شرکت با گروههایی از افراد که ارتباط مستقیمی با شرکت دارند. این افراد شامل کارمندان و مشتریان و همچنین تأمین کنندگان، شرکتهای تابعه و سهامداران هستند. مدیریت کارمندان، رفتارهای پولی و غیر پولی و همچنین انتقادپذیری نیز در رفتار سازمان گنجانده شده است.
فرهنگ سازمانی: این جنبه تا حدودی به فرهنگ عملیاتی شرکت مربوط میشود. برخی از ارزشهای اساسی، هنجارها و نظم قانونی باید در یک سازمان رعایت شوند. علاوه بر این، ممکن است قوانین دقیق رفتاری و ارزشهایی وجود داشته باشد که مختص سازمان است.
ارتباطات سازمانی و زبان سازمان: شرکتها برای بیان فرهنگ سازمانی خود از زبان خاصی استفاده میکنند. این زبان میتواند رسمی و ساختاری یا غیر رسمی باشد. ارتباطات شامل ارتباط بین بخشهای مختلف و سطح سلسله مراتب در شرکت و همچنین روابط عمومی و تبلیغات است.
فلسفه سازمان و روح سازمان: ارزشها و هنجارهایی که هسته اصلی شرکت را بدون در نظر گرفتن سود، تشکیل میدهند، فلسفه سازمان هستند. روح سازمان نیز یک عنصر وحدتبخش در تمام جنبههای هویت سازمانی است.
یک استراتژی هویت سازمانی شامل تمام زمینههای مرتبط با یک شرکت است. هدف آن هم داشتن تصویری مثبت از سازمان است. داشتن یک هویت سازمانی که برای آن زمان گذاشته شده و با تفکر انتخاب شده، شرکت را از رقبا جدا میکند، باعث به وجود آمدن حس اعتماد میشود و حق وجود شرکت را در بازار تقویت میکند. همچنین به کارمندان انگیزه میدهد تا عملکرد بهتری داشته باشند. پایبندی به این هویت در همه زمینهها، از اشتباهات و بیگانگی مشتریان و کارمندان جلوگیری میکند.
برای خواندن مطالب دیگر کلیک کنید.