فضای رقابتی نفسگیر، تغییرات پیشبینینشده و پیچیدگیهای روزافزون از چالشهایی هستند که امروزه پیش روی سازمانها و شرکتها قرار دارد. اما باید دید در این فضای ملتهب که هر لحظه امکان بروز اتفاق تازهای وجود دارد و ناملایمات زیادی سر راه قرار دارد چطور میتوان به حرکت ادامه داد و از گزند ناملایمات در امان ماند؟
هرچند نمیتوان اتفاقات و تنشهای خارجی را کنترل کرد، اما با حفظ سلامت سازمان میتوان از آسیبهاغ مصون ماند و تا حد امکان شرایط را کنترل کرد. سازمان در اینجا مانند موجودی زنده است که نیاز به مراقبت دارد تا در مقابل عوامل بیماریزا تقویت شود. سلامت سازمان در اینجا به معنای نبود بیماری و فراتر از آن وضعیتی پویا و شاداب است که در آن کارکنان با انگیزه و تعهد در جهت دست یافتن به اهداف قدم برمیدارند.
سلامت سازمانی چیست؟
در شرایطی که یک سازمان بتواند با وجود یک چشمانداز مشترک، خود را با تغییرات پیرامون انطباق دهد تا به اهدافی مشخص دست یابد از سلامت سازمانی برخوردار است. در واقع سلامت سازمانی به وضعیتی اطلاق میشود که با وجود یک تیم متحد و متعهد، شرکت توانایی حرکت سریع، ارزیابی وضعیت، چالشها و ریسکها و همینطور تصمیمگیریهای بهموقع را دارد.
سلامت سازمانی هم در مورد فرآیندهای معمول برای رسیدن به اهداف صدق میکند و هم به توانایی شرکت برای پیشبینی و مقابله با تغییرات منجر میشود. وضعیت سلامت سازمان میتواند بر تمام جنبهها همچون چشمانداز، توانایی، فرهنگ و… اثرگذار باشد، رضایت یا عدم رضایت کارکنان، صاحبان کسبوکار و مشتریان تعیین کند و کارکنان را از نظر روانی، حرفه و حتی گاهی فیزیکی درگیر کند.
چطور باید سلامت سازمانی را سنجید؟
وقتی در یک شرکت توجه به مسأله سلامت سازمانی جلب میشود، ابتدا باید وضعیت آن را سنجید. برای سنجش سلامت سازمانی میتوان به عوامل کلیدی مؤثر بر آن نگاهی داشت.یاآ
عوامل کلیدی در سلامت سازمانی
در سلامت سازمانی چند عامل کلیدی دخیل هستند که بهواسه بررسی آنها میتوان به درکی روشن و درست از چگونگی شرایط رسید.
- همسویی سازمانی: عامل همسویی سازمان به چشمانداز مشترک کارکنان از اهداف، ارزشها و استراتژی اشاره دارد و همه بخشها را در بر میگیرد. در رابطه با این عمال هر یک از اعضای تیم به وضوح اهداف و برنامه توسعه شغلی خود را درک میکند و فراتر از آن بهخوبی میداند که چگونه موفقیت فردیاش با موفقیت کل سازمان پیوند خورده است. در همین راستا مواردی همچون همکاری بین بخشی، آگاهی از اهداف و مقاصد مشترک، درک چشمانداز بهعنوان هدف نهایی، عملکرد سازمانی و اهداف عملکرد فردی مرتبط با استراتژی مجموعه و همینطور درک روشن از نقشهای یکدیگر میتواند در همسویی اثرگذار باشند.
- ارتباطات مؤثر: همسویی سازمان در گروی ارتباط مؤثر است، به همین دلیل تلاش برای حفظ ارتباطات شفاف اهمیت زیادی دارد و نباید در حد یک شعار باقی بماند. یک سازمان سلامت با ایجاد خط مشیهای جامع برای تنظیم ارتباط بین کارکنان، ذینفعان و جامعه به این عامل رسیدگی میکند تا بتواند سلامت سازمانیاش را ارتقاء دهد.
- رفاه و پیشرفت کارکنان: وضعیت رفاهی کارکنان در عملکرد آنها نمود پیدا میکند، رضایتشان را در پی دارد و طبیعتاً منجر به بهرهوری بالاتر میشود. مدیرانی که تصمیم دارند سلامت سازمانی را بالا ببرند باید در کنار انگیزههای مالی، تمرکز خود را به رفاه کارکنان معطوف کنند. ماحصل چنین سرمایهگذاریای جنبههای مختلفی همچون وضعیت روانی کارکنان، ایمنی محل کار، سلامت جسمانی، ارتباطات اجتماعی و نگرش کاری را در بر میگیرد. یکی از انتظاراتی که کارکنان دارند ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی است که مدیران با تنظیم ساعات کاری انعطافپذیر، تمرکز بر بهرهوری به جای ساعت کاری و تشویق کارکنان به استفاده از تعطیلاتشان میتوانند در جهت رفاه کارکنان اقداماتی مؤثر انجام دهند. از دیگر مؤلفههای سلامت سازمانی پیشرفت و توسعه کارکنان آن سازمان است، چراکه سکون میتواند انگیزه کارکنان را از بین ببرد و روند کار را برای آنها فرسایشی کند.
- انصاف سازمانی: مقصود از انصاف سازمانی همان عدالت سازمانی است که به ادراک کارکنان از میزان عادلانه بود قوانین و رویکردهای شرکت اشاره دارد و شامل مواردی همچون برابری جنسیتی، حقوق و دستمزد و توسعه شغلی میشود. اگرچه سنجش و کنترل عدال تسازمانی برای مدیران کاری دشوار است اما با اجرای روشهای شفاف میتوان تا حدودی بر احساسات کارکنان تأثیر گذاشت.
- کار معنادار: کار معنادار به کاری گفته میشود که که با ایجاد هدف و احساس ارزش به کارکنان جرأت میدهد تا کار را در شرایط چالشبرانگیز هم پیش ببرند و آن را به سرانجام برسانند. هرچند که حقوق و مزایا اهمیت زیادی دارند اما این فقط پول نیست که به افراد انگیزه انجام کار را با بالاترین کیفیتترین ممکن میدهد. کارکنان باید هدفی متعالی داشته باشند تا بتوانند کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.
- نوآوری: در دنیای مدرن امروز، توانایی نوآوری هم یکی از عوامل دخیل در سلامت سازمانی است و شرکتهایی که توانایی لازم برای تغییر و بهروز ماندن را دارند میتوانند به کار خود ادامه دهند. برای سنجش نوآوری سازمان میتوان به سه رکن تفکر خلاق، انعطافپذیری شناختی و اشتراکگذاری ایدهها توجه کرد که هر یک بهتنهایی هم میتوانند از ویژگیهای سلامت سازمانی باشند.
چگونه می توان سلامت سازمان را بهبود بخشید؟
وضعیت سلامت سازمان در هر شرایطی که باشد میتوان آن را بهبود بخشید. برای دستیابی به این هدف علاوه بر نکاتی که در بخش عوامل کلیدی در سلامت سازمانی به آنها پرداخته شد، چند راهکار عملی دیگر هم برای کسب نتایج مثبت در بهبود سلامت سازمانی وجود دارد.
ترویج فرهنگ کار تیمی و فعالیتهای تیمسازی: با وجود پیچیدگیها و چالشهایی که در کارها وجود دارد، همکاری و همراهی افراد در پیشبرد وظایف یک ضرورت به حساب میآید که بر سلامت سازمانی هم اثرگذار است. در همین رابطه مدیران باید به مهارتهای ارتباطی افراد و توانایی آنها برای انجام کار تیمی توجه داشته باشند، چراکه همکاری موفق با توانمندی ارتباطی افراد ممکن میشود.
تشویق افراد به تمرکز بر نقاط قوت خود: هر فرد نقاط قوت و مهارتهای مختص به خود را دارد. با مدیریت این نقاط قوت میتوان به افزایش سلامت سازمانی خوشبین بود. برای مدیریت مهارت افراد باید در ابتدا نقاط قوت آنها را در طول مصاحبههای استخدامی شناسایی کرد و بعد در برنامهای بلندمدت از اطلاعات بهدستآمده برای مدیریت و رهبری تیم استفاده کرد. چنین رویکردی به افراد هم در توسعه مهارتها و تقویت انگیزهشان کمک میکند.
سازماندهی و تشکیل تیمهای مدیریتی توانمند: نتیجه قابل قبول کار یک تیم متأثر از حضور مدیران توانمندی است که در برنامهریزی و اجرای استراتژیهای شرکت حضور دارند. مدیران همراه میتوانند برای تیمشان انگیزه ایجاد کنند، روحیه آنها را تقویت کنند و تهدیدها و مشکلات را بهموقع تشخیص دهند. در نتیجه وجود چنین مدیرانی و عملکردی که از خود نشان میدهند میتوان به ارتقای سلامت سازمانی امیدوار بود.
تهیه و تقویت مأموریت سازمان: بیشک تهیه یک بیانیه مأموریت شفاف و مشخص کردن اهداف میتوانند بهرهوری و عملکرد بالاتر را رقم بزنند. در خلال هدفگذاری، میتوان ارزشهای سازمان را با کارکنان به اشتراک گذاشت و آنها را به پیروی از ارزشها تشویق و ترغیب کرد. به این وسیله کارکنان با پذیرش و زندگی در مأموریت شرکت به سازمان پیوند میخورند.
ارتباط قوی مدیران با اعضای تیم: ارتباط قوی بین مدیر با اعضای تیم باعث میشود که انتقال پیام بهدرستی صورت بگیرد. در پی ارتباط درست کارکنان بهروشنی میدانند که چه انتظاراتی از آنها میرود، از چه مسیری برای رسیدن به اهداف استفاده کنند.
علاوه بر این موارد، مستندسازی فرآیندهای داخلی و ساخت یک پایگاه دانش برای دسترسی افراد به اطلاعات مورد نیاز و همچنین بررسیهای مکرر برای حفظ روند منظم کار و پاسخگو کردن کارمندان از دیگر مواردی هستند که میتوانند به بهبود وضعیت سلامت سازمانی کمک کنند.
مزایای بهبود سلامت سازمانی
سازمانی که همه اجزای آن حول یک چشمانداز مشترک همسو میشوند و اقداماتی مؤثر در راستای همان چشمانداز انجام میدهند تبدیل به محلی پررونق میشود که با توجه به سلامت و رفاه کارکنان و پرورش فرهنگ مثبت سازمانی میتواند سلامت سازمانی را ارتقا دهد. چنین سازمانی با مزایای متنوعی که برای خود و کارکنانش ایجاد میکند از عهده چالشها برمیآید. به بیان دیگر مهم چگونگی اداره سیستم است فارغ از اینکه چه کسی آن را اراده میکند.
مزایایی که سلامت سازمانی برای کارمندان ایجاد میکند:
افزایش رضایت شغلی
روحیه و انگیز بیشتر و درصد مشارکت بالاتر
ارتقای سلامت جسمی و روانی
افزایش انعطافپذیری افراد
بهبود توانایی مقابله با استرس و تغییر
مزایایی که سلامت سازمانی برای سازمان در پی دارد:
بهبود کیفیت، عملکرد و بهرهوری
کاهش خروج کارکنان از سازمان
کاهش اختلافات تیمی و بینتیمی
افزایش امکان جذب کارکنانی توانمندتر و حفظ آنها
بهبود کیفیت خدمات و رضایت بیشتر مشتریان
سلامت سازمانی مبحثی چندوجهی و فراگیر است که کارکنان، ذینفعان و سازمان را در بر میگیرد. در واقع هر اقدامی در این راستا، هرچند کوچک، میتواند به پیشرفت، تعالی و پویایی در همه جنبهها منجر شود.
منابع:
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4035611/
https://whatfix.com/blog/organizational-health/
https://lrsuccess.com/organizational-health-assessment/